-چه احاديثي از پيامبر(ص) و معصومين (ع) راجع به آداب قضا وارد شده است؟(0)
-آيا الزام كفار مكه به ترك شرك و بتپرستي در سوره توبه، خلاف آزادي و دموكراسي نيست؟(0)
-چرا امامان ما نتوانستند مانند پيامبر((صلي الله عليه وآله)) دستورات و احكام دين اسلام را پياده كنند و به افراد غاصب مجال دادند تا بر سرنوشت مسلمين مسلّط شده و احكام و تعاليم قرآن را دستخوش اغراض و اميال خويش قرار دهند؟
(0)
-اگر سرچشمه قدرت، اراده ملت است، پس چرا امام علي در يكي از نامههاي خود (نامه ششم، وقعه صفين) گزينش رئيس دولت را وظيفه مهاجر و انصار ميداند؟(0)
-نگرش اسلام به حفظ استقلال سياسي امت مسلمان چگونه است؟(0)
-از ديدگاه اسلام چه لزومي در استقلال مالي و سياسي قضات وجود دارد؟(0)
-اگر اصحاب شورا به توافق كامل نرسند و با هم اختلاف داشته باشند در اين صورت راه علاج چيست؟(0)
-چرا در اسلام روي مساله «انتخاب اصلح» تاكيد فراواني شده است؟(0)
-چرا ملل غربي پيشرفته تر از ملل مسلمان هستند؟
(0)
-آيا اگر مردم با رعايت تمام ضوابط اسلامي، دست به تشكيل حكومت اسلامي زدند، فقيه ميتواند از امضاء و تنفيذ آن خودداري كند؟(0)
-چه احاديثي از پيامبر(ص) و معصومين (ع) راجع به آداب قضا وارد شده است؟(0)
-آيا الزام كفار مكه به ترك شرك و بتپرستي در سوره توبه، خلاف آزادي و دموكراسي نيست؟(0)
-چرا امامان ما نتوانستند مانند پيامبر((صلي الله عليه وآله)) دستورات و احكام دين اسلام را پياده كنند و به افراد غاصب مجال دادند تا بر سرنوشت مسلمين مسلّط شده و احكام و تعاليم قرآن را دستخوش اغراض و اميال خويش قرار دهند؟
(0)
-اگر سرچشمه قدرت، اراده ملت است، پس چرا امام علي در يكي از نامههاي خود (نامه ششم، وقعه صفين) گزينش رئيس دولت را وظيفه مهاجر و انصار ميداند؟(0)
-نگرش اسلام به حفظ استقلال سياسي امت مسلمان چگونه است؟(0)
-از ديدگاه اسلام چه لزومي در استقلال مالي و سياسي قضات وجود دارد؟(0)
-اگر اصحاب شورا به توافق كامل نرسند و با هم اختلاف داشته باشند در اين صورت راه علاج چيست؟(0)
-چرا در اسلام روي مساله «انتخاب اصلح» تاكيد فراواني شده است؟(0)
-چرا ملل غربي پيشرفته تر از ملل مسلمان هستند؟
(0)
-آيا اگر مردم با رعايت تمام ضوابط اسلامي، دست به تشكيل حكومت اسلامي زدند، فقيه ميتواند از امضاء و تنفيذ آن خودداري كند؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:45270 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:31

منظور از حكومت دمكراسي چيست؟ و آيا اين نوع حكومت بهطور كامل در جامعهاي حاكم شده است؟
اصطلاح «دموكراسي» از اصطلاحات تمدن يونان قديم است، و حكومت مردم بر مردم را «دمكراسي» ميناميدند، در اصطلاح قرون اخير نيز، عبارت است از حكومت مردم بر مردم و اين مطلب با حكومت نمايندگان اكثريت تحقق ميپذيرد و اداره امور حكومت در اختيار اكثريت آراء مردم ميباشد كه طبق قانون، حق رأي دادن دارند و ميتوانند حاكم يا رئيس را با آراء خود انتخاب كنند.
با اينكه به نظر علماي علم الاجتماع و سياسيون بهترين نوع حكومتها، حكومت دمكراسي است به اين معني: بر روي هم كه حساب شود دمكراسي، بهترين نوع حكومتي است كه به فكر بشر رسيده و تجربيات تاريخي ادوار مختلف، آن را پذيرفته است، ولي متأسفانه تاكنون حكومت دمكراسي به طور كامل در هيچ جامعهاي به تحقق نرسيده است، اكثر حكومتهاي دنياي امروز به ويژه حكومتهاي غرب ادعا دارند كه حكومت آنها از نوع حكومت دمكراسي است و حتي غربيها به جهت داشتن چنين حكومتي افتخار ميكنند و به خود ميبالند و مدعي هستند كه حكومت دمكراسي تضمين كننده آزاديهاي فردي و اجتماعي است همان آزادي كه بشر در طول تاريخ براي به دست آوردن آن تلاش فراوان نموده و قربانيها داده و به بالاترين قيمت خريدار آن بوده است.
ولي اگر در كار اين دولتها دقت كنيم، ميبينيم اين مطلب صرف ادعا است و حقيقت ندارد و اين نوع دمكراسي كه فعلاً در غرب رايج است دمكراسي ظاهري است، مردم آنجا آزادي ندارند، هر چند در ظاهر آزاد هستند.اگر در در طرز انتخابات آنان دقت كنيم، خواهيم ديد كه مردم آنجا در ظاهر آزادند ولي در واقع هيچ گونه آزادي ندارند، موقع انتخابات در اثر تبليغات بسيار وسيع آن چنان جوي به وجود ميآورند (گذشته از حزب بازي و مرام سازي كه عدهأي جاه طلب با عناوين فريبنده و با تبليغات گمراه كننده كه در اين راه از هر وسيلهاي حتي از خوانندگان و نوازندگان و زنان رقاصه استفاده ميكنند) كه مجال فكر كردن را از مردم ميگيرند و مردم ساده دل خوش باور را به دنبال خود ميكشانند و در نتيجه اراده بي چون و چراي خود را بر اكثريت محروم ملت تحميل ميكنند، آيا با اين شرايط ميتوان گفت مردم در انتخاب نمايندگان خود آزاد هستند؟
ناگفته پيداست، اكثريت رأي دهندگان كه در فقر به سر ميبرند اكثريت ملت را تشكيل ميدهند، رفتن آنها به پاي صندوقهاي اخذ رأي اين توهم را ايجاد ميكند كه قاعدتاً بايد آماد باشند و قدرت در دست انها باشد، اما واقعيت غير اين است، نه آنها آزاد هستند و نه آرزو و خواستههاشان بر آورده ميشود.
كارگردانهاي ماشين انتخابات، احزاب بزرگ، نمايندگان جاه طلب كه كمكهاي مالي در اختيار احزاب بزرگ قرار ميدهند، دخالت ونفوذ محافل بزرگ مالي و … جلو آزادي مردم را سد ميكنند.
اساساً انسان در اين جوامع برده و بنده سرمايه داران و كارتلها است، سرمايه داران با توسعه فوق العاده صنعت و ايجاد ثروتهاي افسانهاي، دمكراسي را از بين بردهاند نه تنها اختيار آزادي را از دست ملت سلب ميكنند، بلكه هميشه دولتها را نيز در اختيار خود ميگيرند.
فلسفه رايج در جامعههاي سرمايه داري اين است كه رقابت آزاد در انتخابات از دمكراسي جدايي ناپذير است و رقابت آزاد همراه با شركت در انتخابات. يكي از پايههاي اساسي دمكراسي جهان غرب به خصوص آمريكا را تشكيل ميدهد. اما مگر مردم با غولهاي عظيم صاحبان صنايع و سرمايه داران بزرگ ميتوانند رقابت كنند؟ در كشورهايي كه احزاب شكاف عميقي ميان مردم ايجاد كرده است، اكثريت مردم به واسطه انزوا و جهل وفقر مطلق نميتوانند از مزاياي حيات اجتماعي برخوردار شوند، البته دخالت مردم در سرنوشت خود، يا به صورت تشكيل احزاب كوچك است يا به صورت رأي دادن به يكي از احزاب بزرگ كه برنامه انتخاباتي او مترقيتر است، خود نمايي ميكنند، در حالت اول، اگر اين احزاب كوچك استقلال خود را حفظ كنند هيج گونه اقبالي در پيروزي ندارند، در صورت دوم نيز آزادي خود را كاملاً از دست ميدهند.
در كشورهاي سرمايه داري ظاهرا قدرت ناشي از ملت است و به آن تعلق دارد، اما عملاً قدرت در دست صاحبان سرمايه است و به انها تعلق دارد ظاهراً هم مردم حق شركت در انتخابات را يكسان دارا هستند، اما عملاً كمكهاي مختلفي كه در مبارزات انتخاباتي به نامزدهاي انتخاباتي از محافل بزرگ مالي ميشود و فشارهاي گوناگوني كه در اين خصوص اعمال ميگردد، چيزي از آزادي انتخابات باقي نميگذارد، ظاهراً دولت منتخب مردم است و قدرت او از ملت ناشي ميشود، اما عملاً اساس قدرت دولت از طرفي بر پايه تسليم و رضاي اكثريتي استوار است كه احساس ميكنند كاري از دستشان ساخته نيست و در مقابل تجاوزها و تخطيهاي پنهان و آشكار سرمايه داران، ناتوان است و از طرف ديگر، بر فشار و اعمال نفوذ اقليتي تكيه دارد كه متكي به قدرت پول، هر دخالتي را كه لازم بداند، در كار دولت ميكند و نداي دمكراسي در اين كشورها كاريكاتوري است از دمكراسي و حاكميت ملت.

مباني حكومت اسلامي
آية الله جعفر سبحاني

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.